من شادم

مائیم که اصل شادی و کان غمیم

من شادم

مائیم که اصل شادی و کان غمیم

من شکست نمی خورم :)

شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۵۰ ب.ظ

 

امروز رو می تونم روزی پر از ناامیدی و استرس بدونم. مسئله ای که دائم عقبش انداختم امروز بالاخره کم کم داره نتایج خودش رو بهم نشون میده. پر از اضطراب شدم چون زحمت دو سالم بر باد میره. پر از ترس شدم چون باید جوابگوی اطرافیان می شدم که واقعا چرا کم کاری کردی. پر از خشم شدم نسبت به خودم که چرا چنین بلایی سر خودت آوردی. اهمال کاری هیچوقت نتایج خوبی نداره، همینطور که من نتیجه ی اهمال کاری سال پیشم رو دارم الان می بینم. اهمال کاری تاوان داره، باید هزینه پرداخت کنم که حالا شاید درست بشه و شاید نشه! می تونم بگم نزدیک دو ساعت لحظه ای آروم و قرار نداشتم و مدام توی خونه رژه می رفتم. توی اون لحظات فقط ناامیدی اومد سراغم. دائم تو سرم می گفت: خیلی بی عرضه ای، خیلی بدی، خیلی تنبلی، خیلی اهمال کاری، خیلی کم کاری، و مهم تر اینکه می گفت: "تو هیچ کاری رو درست انجام نمیدی" و بعد رفت سراغ درآوردن تمام کارهای بدی که انجام دادم. ناامیدی دست انداخت به تمام نقاط ضعف هام ، تمام ناکامی هام، تمام آرزوهایی که به خاطر کم کاری هام از دست داده بودم. ناامیدی چنگ میزد و چنگ میزد تا هیچ چیز از قلم نیافته و من رو به این نتیجه برسونه: تو اصلا خوب نیستی و در حال حاضر یه بی مصرف تمام عیاری!!!

وقتی به این نتیجه رسیدم. با خودم گفتم هی صبر کن! جناب ناامیدی کمی تنهام بزار. چند دقیقه!

فهمیدم زیاده روی کردم. باید یجوری این حال بدم رو به حال خوب انتقال می دادم. حال خوب یعنی لبخند :) یعنی تلاش :) یعنی امید :)

به خودم قبولوندم که بله من مسئله ی بزرگی به نام اهمال کاری دارم که چند ماهی هست دارم تلاش می کنم بهتر بشه. خوشحال شدم :) چون من درک درستی از خودم و مسائلم پیدا کردم. توی این چند ماه چیزهایی فهمیدم که خیلی بهشون نیاز داشتم. بعد به خودم گفتم خوب کاری که باید انجام میدادم و حالا عواقبش داره گریبانگیرم میشه، اندازه یه هفته بهم اندازه 50 درصد امید و فرصت دادن، بهتر نیست هر چه زودتر شروع کنم :) میدونم دیگه حسابی جمع و جور نمیشه. ولی اگه من تلاشم رو بکنم بهتر از اینه که بعدها به خودم بگم حتی توی این یک هفته هم تلاش نکردم!

بعد به این فکر کردم که درسته شاید به خیلی از آرزوهام نرسیدم. ولی حداقل انسان خوبی هستم و خوبی ها رو دوست دارم. هیچوقت دروغ نگفتم، هیچوقت کسی رو اذیت نکردم، هیچوقت موجب نارضایتی والدین و خانوادم نبودم. و مهمتر از همه همسرم منو خیلی دوست داره. پس به خاطر تمام این دستاوردها باید کم نیارم و این شکست رو بپذیرم و بخوام که خیلی خوب بشم :)

پس بلند و رسا می گم: رها تو عالی هستی، تو می تونی بهتر از عالی هم بشی :))










 پ.ن: خدا هیچوقت تاریکی مطلق به آدم نمیده، همیشه یه نور امیدی هست. تلاش کنیم . تلاش کنیم . تلاش کنیم . بخواهیم که تغییر کنیم :)

 

 

 

 

+در روانشناسی مثبت گرا معتقدند که آدم هیچوقت به خودش نباید بد و بیراه بگه. چون نه تنها سرزنش خودتون کار رو درست نمیکنه. بلکه بدتر و بدتر هم میشه. هر وقت مثل لحظاتی که امروز برای من اتفاق افتاد گیر کردید، سعی کنید مکثی کنید و جملات مثبتی پیدا کنید و نثار خودتون کنید :) نزارید غم بهتون غلبه کنه . قوی باشیم :)




نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی